تست قالب عاشقانه بلاگفا
تست..تست 98 لاو
تستی
یییی
12:24 , چهارشنبه سی ام مرداد 1392 , 98zar



این روزها، چقدر یاد روزهای مجردی مان افتاده ام... 
مجردی در تعریف من و تو یعنی...
گنجینه ی لغاتمان را که خوب می شناسی.
یاد روزهایی که
دو نفری های تنهایی مان را
توی آن خانه ی لبریز از رویاهای ناب،
با طراوتی از جنس زعفران و گلاب
نفس نفس می زدیم، 
و صبح ها
با هم چای شیرین با عطری از دارچین
سر می کشیدیم. 
و من روزهای امروزم را خیال می کردم
که کودکانمان،
کودکانه در حیاط نداشته ی پر درختمان بدوند و همسایه های کلافه را...
و ما بگوییم: یواش تر... خوابیدند...!
و بخندیم...
همانطور که امروز می خندیم...
اما...
هر وقت پنجره های آن خانه ی کوچک را ببینیم،
آه بکشیم و بگوییم:
چه شیرین بود آن چای های شیرین...!
و به هم نگاه کنیم...مات...
و سکوتی سوال انگیز...
که حالا...
 
این دلتنگی برای خاطرات چه طعمی دارد؟!

CM's
13:51 , سه شنبه بیستم فروردین 1392 , 98zar
رای پیرزن تنها رفیق و مونسش بود اما چاره ای نبود سفری ناخواسته  او را مجبور می کرد تا تا از او جدا شود آنها برای هم بهترین و تنهاترین مونس و رفیق در این دنیا بودند خلاصه با اکراه فراوان بهترین همدمش را (ببر) را تحویل باغ وحش میدهد تا در مدتی نبود از او مراقبت کنند ، زیرا هیچ کسی حاضر نبود همچین حیوان درنده ای را برای پیرزن در این مدت که پیرزن در سفر بود نگه دارد،  خلاصه سفر با سختی بسیار فراوان ناشی از دوری تنها همدمش به پایان میرسد و پیرزن به محض رسیدن به شهر به سمت باغ وحش میرود تا ببر خود را از مسئولین باغ وحش تحویل بگیرد با رسیدن به باغ وحش شور شوق پیرزن به نهایت خود میرسد سرانجام لحظه پایان فراغ فرا میرسد و اون به سمتی قفسی میرود که ببر داخل آن بود و بدون توجه به هشدار مسئولین باغ وحش در قفس را باز کرده  و به سمت ببری که در قفس بوده رفته و ببر خود را با اشتیاق فراوان در آغوش میگیرد، اما او اشتباه کرده بود!! آن ببر مال او نبود ! بلکه ببری بسیار خطرناکی و وحشی و گرسنه  دیگری را در آغوش گرفته بود اما ببر وحشی به خاطر مهر و محبتی که پیرزن از تمام وجود برای در آغوش گرفتنش استفاده کرد بود مجذوب پیرزن شده بود و به او حمله نمیکند !!!  ببر پیرزن بعد از رفتن پیرزن از قصه دغ کرده بود و مرده بود.


Tag's: تست
CM's