1 00:00:00,001 --> 00:00:07,493 و کره فا Opus-SuB ‫ارائه ای مشترک از تیم ترجمه ‫OpusSub - @koreanFaOffice@ 1 00:00:07,591 --> 00:00:09,893 ميگن قضيه يه حمله و غارت کوچيک نيست 2 00:00:09,893 --> 00:00:12,496 خانه‌ها رو سوزوندن و مردم بي‌گناه رو با خودشون به اسارت بردن 3 00:00:12,496 --> 00:00:15,165 درحال حاضر دارن با سربازهامون مقابله مي‌کنن 4 00:00:15,165 --> 00:00:19,036 مقامات دربار رو احضار کنيد و براي اعضاي خاندان سلطنتي نشان ورود بفرستيد 5 00:00:19,036 --> 00:00:21,271 اطاعت ميشه، اعليحضرت 6 00:00:38,989 --> 00:00:44,828 !اعليحضرت 7 00:00:44,828 --> 00:00:46,396 اعليحضرت، چه اتفاقي افتاده؟ 8 00:00:46,396 --> 00:00:49,266 طبيبان سلطنتي رو خبر کنين !دارين چي کار مي‌کنين؟ عجله کنين 9 00:00:49,266 --> 00:00:50,667 !عجله کنيد 10 00:00:50,667 --> 00:00:53,236 !اعليحضرت! اعليحضرت 11 00:00:53,703 --> 00:00:55,238 !اعليحضرت 12 00:00:57,207 --> 00:01:00,877 اعلياحضرت، لطفا سريعا خودتون رو به قصر امپراطور برسونيد 13 00:01:00,877 --> 00:01:04,047 اعليحضرت بيهوش شدن 14 00:01:04,047 --> 00:01:05,849 چي؟ 14 00:01:06,047 --> 00:01:11,849 ترجمه و زیرنویس ...::Niloo 1991 & M@hsa::... 15 00:01:12,923 --> 00:01:15,759 ملکه‌ي مادر تشريف‌فرما مي‌شوند 16 00:01:19,563 --> 00:01:21,798 ملکه‌ي مادر - چه اتفاقي افتاده؟ - 17 00:01:21,798 --> 00:01:25,302 شوکي که به اعليحضرت وارد شد موجب عود کردن بيماري مزمن ايشون شد 18 00:01:25,302 --> 00:01:28,004 اين بيماري بيش از هميشه در زمستان ايشون رو اذيت مي‌کنه 19 00:01:28,004 --> 00:01:29,673 اعليحضرت کي هوشياريشون رو به دست ميارن؟ 20 00:01:29,673 --> 00:01:33,143 براي ايشون طب سوزني انجام داديم و خطر برطرف شده براشون دارو آماده مي‌کنيم 21 00:01:33,143 --> 00:01:35,612 تا نيروشون رو مجدد به دست بيارن 22 00:01:35,612 --> 00:01:40,016 بايد هرچه زودتر بهبوديشون رو به دست بيارن با حمله‌ي وحشي‌ها در شمال، وضعيت سياسي کشور رو به وخامته 23 00:01:40,016 --> 00:01:42,953 امپراطور نمي‌تونه تو اين وضعيت در بستر بيماري باشه 24 00:01:53,330 --> 00:01:56,967 امپراطور بيهوش شدن؟ 25 00:01:57,868 --> 00:01:59,169 وضعيتش بحرانيه؟ 26 00:01:59,169 --> 00:02:01,371 تمام طبيبان بر بالين ايشون حاضر شدن 27 00:02:01,371 --> 00:02:05,775 خدايان دارن بهمون کمک ميکنن قدرت خدايان همراه توئه، برادرزاده 28 00:02:05,775 --> 00:02:08,778 ...وحشي‌ها از شمال حمله کردن 29 00:02:09,412 --> 00:02:10,914 ....و امپراطور هم بيهوش شده 30 00:02:10,914 --> 00:02:13,750 ....حتي اگه ملکه‌ي مادر به جاي ايشون به تخت بشينه 31 00:02:13,750 --> 00:02:16,887 الان مملکت در جنگه ...اين مساله‌اي نيست که 32 00:02:16,887 --> 00:02:19,322 زن‌ها و بچه‌ها از پسش بربيان 33 00:02:19,322 --> 00:02:22,325 پس؟ - ما از پسش برميايم - 34 00:02:22,325 --> 00:02:25,695 يه رهبر قدرتمند که از پس حل بحران مملکت بربياد 35 00:02:26,163 --> 00:02:30,066 عجله کنين! هم‌پيمانان رو براي حمله خبر کنين 36 00:02:30,066 --> 00:02:32,235 نگران نباشيد 37 00:02:36,306 --> 00:02:38,542 با اين وضعيت که اعليحضرت هوشياريش رو از دست داده 38 00:02:38,542 --> 00:02:40,911 و وحشي‌ها از شمال به مملکت حمله کردن 39 00:02:40,911 --> 00:02:44,014 بايد پيشنهادمون براي جانشيني برادر اعليحضرت رو مجدد به راي بگذاريم 40 00:02:44,014 --> 00:02:48,618 اينطوري مي‌تونيم نيروي ملي رو براي مقابله با اين وضعيت بحراني بسيج کنيم 41 00:02:48,618 --> 00:02:51,855 بايد هرچه زودتر واسه مقابله با وحشي ها عازم شمال بشيم 42 00:02:51,855 --> 00:02:55,125 الان وقت تعيين وليعهد نيست 43 00:02:55,125 --> 00:02:57,427 در حال حاضر مردم دارن کشته ميشن 44 00:02:57,427 --> 00:03:00,397 ولي ما که اعضاي کابينه و وزراي کشوريم بدون حضور اعليحضرت جلسه تشکيل ميديم؟ 45 00:03:00,397 --> 00:03:02,465 فکر مي‌کنين اينطوري مي‌تونيم کاري از پيش ببريم؟ 46 00:03:02,465 --> 00:03:04,568 کي قراره نيروهاي اعزامي رو رهبري کنه؟ 47 00:03:04,568 --> 00:03:09,005 وقتي نيروهاي نظامي رو به شمال اعزام کنيم کي از ما در مقابل نيروهاي ژاپني در جنوب محافظت کنه؟ 48 00:03:09,005 --> 00:03:13,710 اگه در استقرار نيروها تعلل کنيم مردم تو اين زمستان از گشنگي تلف ميشن 49 00:03:13,710 --> 00:03:17,547 بايد سريعا نيروها رو مستقر کنيم 50 00:03:17,547 --> 00:03:20,050 پس شما مي‌تونين تشريف ببرين، وزير جناح چپ 51 00:03:22,719 --> 00:03:25,522 مگه در بين وزرا شما بيش‌ترين سابقه‌ي نظامي رو ندارين؟ 52 00:03:25,522 --> 00:03:31,795 شما بودين که پس از چند دهه جنگ تونستين مرزهاي شمال رو گسترش بدين 53 00:03:31,795 --> 00:03:33,096 چطوره يه بار ديگه به ميدون جنگ برين و از سرزمين محافظت کنين؟ 54 00:03:33,096 --> 00:03:35,665 اين امکان نداره 55 00:03:36,199 --> 00:03:40,237 ايشون با بيماري و زخم‌هاي بسياري از اون نبرد سخت بازگشته 56 00:03:40,237 --> 00:03:43,006 نميتونيم تو اين سن و سال دوباره ايشون رو روانه‌ي ميدان جنگ کنيم 57 00:03:43,006 --> 00:03:47,210 به راه افتادن همچين جنگي، باعث ميشه به مردم سخت بگذره 58 00:03:47,210 --> 00:03:49,246 به عنوان يه اقدام خوب مي‌تونيم غلات رو آزاد کنيم 59 00:03:49,246 --> 00:03:52,082 و از اين طريق تاثير جنگ رو به حداقل برسونيم 60 00:03:52,082 --> 00:03:56,286 وحشي‌ها فقط با همچين چيزي راضي نميشن 61 00:03:56,286 --> 00:03:58,321 بايد سياست سخت‌تري اتخاذ کنيم 62 00:03:58,321 --> 00:04:02,025 اعليحضرت براثر بيماري هوشياريشون رو از دست دادن 63 00:04:02,025 --> 00:04:06,029 از بين ما کي واسه هدايت جنگ داوطلب ميشه؟ 64 00:04:10,066 --> 00:04:14,170 واسه همين روزاست که به وليعهد احتياج داريم 65 00:04:14,671 --> 00:04:18,408 به همين دليله که تو اين بحران، قدرت تصميم‌گيري نداريم 66 00:04:18,408 --> 00:04:21,511 تصميم‌گيري در اين خصوص، وظيفه‌ي ما نيست 67 00:04:21,511 --> 00:04:26,549 ....در غياب اعليحضرت بايد اين مساله رو با ملکه‌ي مادر 68 00:04:26,549 --> 00:04:28,985 من ميرم 69 00:04:28,985 --> 00:04:30,120 سرورم 70 00:04:30,120 --> 00:04:33,356 ...از اونجا که تمام شما وزرا در هنرهاي رزمي و نظامي بي کفايتين 71 00:04:33,356 --> 00:04:35,925 ...خودم با اينکه پير شدم، ميرم اونجا و 72 00:04:35,925 --> 00:04:39,362 وحشي ها رو تار و مار مي‌کنم 73 00:04:39,362 --> 00:04:43,533 !سرورم 74 00:04:50,173 --> 00:04:51,675 پدر، شما نمي‌تونيد بريد 75 00:04:51,675 --> 00:04:55,245 !اين سياستمدارهاي فاسد و حيله‌گر 76 00:04:55,245 --> 00:04:58,748 حالا که مردم کشور در خطرن، بايد اولويتشون نجات جون مردم باشه 77 00:04:58,748 --> 00:05:01,351 ولي مي‌خوان از آب گل آلود ماهي بگيرن و خودشون رو بالا بکشن 78 00:05:01,351 --> 00:05:04,187 شما از گرفتگي عضلات حتي شب‌ها خواب به چشمتون نمياد چطور مي‌خواين عمليات نظامي رو رهبري کنين؟ 79 00:05:04,187 --> 00:05:06,423 ...حتي اگه تو اين راه کشته بشم 80 00:05:06,423 --> 00:05:09,225 !من « کيم چول » هرگز پا پس نمي‌کشم 81 00:05:09,225 --> 00:05:10,527 !پدر 82 00:05:10,527 --> 00:05:14,564 هنوز ملکه‌ي مادر و «*ونجا » رو داريم ( شاهزاده‌اي که در آينده وليعهد خواهد شد* ) 83 00:05:14,564 --> 00:05:16,499 ...به خاطر اون‌ها 84 00:05:16,499 --> 00:05:20,036 .اين پدرت بايد اين کارو انجام بده 85 00:05:20,637 --> 00:05:22,639 !پدر 86 00:05:22,639 --> 00:05:25,408 ...وحشي‌ها از شمال لشکر کشيدن 87 00:05:25,408 --> 00:05:28,611 .و بيماري اعليحضرت هم شديدتر شده 88 00:05:28,611 --> 00:05:32,449 از آنجا که وارثي براي تاج و تخت انتخاب نشده جامعه دچار اغتشاش و ناآرامي شده 89 00:05:32,449 --> 00:05:36,586 .تصميمات مهم کشور به درستي اتخاذ نشده 90 00:05:36,586 --> 00:05:42,025 مردمِ نگران هر روز چشم به فضل و بخشش آسمان دارن 91 00:05:42,025 --> 00:05:45,428 ما وزرا و درباريان نمي‌تونيم دست رو دست بذاريم 92 00:05:45,428 --> 00:05:48,098 به همين دليل جمع شديم تا درخواست مردم را .به گوش اعليحضرت برسانيم 93 00:05:48,098 --> 00:05:50,633 لطفا هرچه زودتر وليعهدي انتخاب کنيد 94 00:05:50,633 --> 00:05:52,902 تا پايه‌هاي سلطنت کشور محکم شود 95 00:05:52,902 --> 00:06:00,777 لطفا درخواست ما را بپذيريد 96 00:06:01,578 --> 00:06:05,448 !اعلياحضرت، پدرم نمي‌تونه 97 00:06:05,448 --> 00:06:07,751 ديگه مثل گذشته نمي‌تونه فرمانروايي کنه 98 00:06:07,751 --> 00:06:10,253 ...با اين بدن درمانده و مريض 99 00:06:10,253 --> 00:06:11,988 چطور مي‌تونه همچين مسافتي رو طي کنه؟ 100 00:06:11,988 --> 00:06:15,425 ايشون ديد چشم و شنوايي‌شون مختل شده نمي‌تونن خوب تيراندازي کنن 101 00:06:15,425 --> 00:06:18,895 تو ميدان جنگ چه کمکي از اين پيرمرد ساخته است؟ 102 00:06:20,029 --> 00:06:25,068 در کابينه به جز ايشون وزير ديگري نيست که در جنگ تخصص داشته باشد 103 00:06:25,068 --> 00:06:28,638 به جز پدرم وزير ديگه‌اي نيست؟ 104 00:06:28,638 --> 00:06:31,941 لطفا اجازه ندين پدرم دور از خانه کشته بشه 105 00:06:31,941 --> 00:06:37,247 لطفا به خاطر خدماتي که در گذشته انجام داده از تصميمتون صرف‌نظر کنين 106 00:06:43,753 --> 00:06:45,422 اعليحضرت 107 00:06:56,966 --> 00:06:58,835 اعليحضرت 108 00:06:58,835 --> 00:07:05,775 لطفا وليعهد انتخاب کنيد 109 00:07:07,444 --> 00:07:10,079 ...لطفا درخواست ما را که 110 00:07:10,079 --> 00:07:12,849 درخواست جميع علما و مردم است، بپذيريد 111 00:07:12,849 --> 00:07:16,519 لطفا درخواست ما را بپذيريد 112 00:07:23,626 --> 00:07:28,298 به نظر ميرسه جناب شاهزاده همراه عموش دارن رو يه نقشه‌ي مهم کار مي‌کنن 113 00:07:28,298 --> 00:07:32,168 برادر، شما چيزي از اين موضوع نمي‌دونين؟ 114 00:07:33,603 --> 00:07:36,039 زن و شوهر بايد بتونن باهم هماهنگ عمل کنن 115 00:07:36,039 --> 00:07:42,011 چطور بدون اينکه از قضيه مطلع باشم مي‌تونم تو اين وضعيت نابسامان از ايشون حمايت کنم؟ 116 00:07:44,848 --> 00:07:48,017 وقتي تصميم به ازدواج با خاندان سلطنتي گرفتم اين قضيه رو پذيرفته بودم 117 00:07:48,017 --> 00:07:52,856 مي‌خوام همراه با تو به شاهزاده کمک کنم تا به خواسته‌اشون برسه 118 00:07:53,456 --> 00:07:56,593 نمي‌خوام مثل باقي زن‌ها فقط تو خونه بشينم و مسئول اداره‌ي آشپزخونه بشم 119 00:07:56,593 --> 00:07:59,562 و از امور مملکت بي‌خبر باشم 120 00:08:02,332 --> 00:08:07,537 قصد دارن قبل از اينکه « ونجا » به سن مناسب برسه وليعهدي انتصاب کنند 121 00:08:07,537 --> 00:08:11,307 ونجا » هنوز خيلي کوچيکه و امپراطور هم بيماره » 122 00:08:11,307 --> 00:08:15,311 اگه بتونه به عنوان برادر کوچکتر امپراطور وليعهد بشه ....مي‌تونه به عنوان پادشاه بعدي 123 00:08:15,311 --> 00:08:18,481 !بر تخت سلطنت چوسان بنشينه 124 00:08:18,481 --> 00:08:23,987 اگه همچين اتفاقي بيفته ملکه‌ي اين سرزمين از خاندان ما خواهد بود 125 00:08:30,593 --> 00:08:34,397 بيا طبق خواسته‌ي اون‌ها برادر امپراطور را به عنوان وليعهد انتصاب کنيم 126 00:08:34,397 --> 00:08:35,932 !اعلياحضرت 127 00:08:35,932 --> 00:08:37,066 شاهزاده‌ي بزرگ رو خبر کن 128 00:08:37,066 --> 00:08:38,535 اين کارو نکنين، اعلياحضرت 129 00:08:38,535 --> 00:08:41,671 هرچقدر بيشتر اين مساله رو به تاخير بندازيم مردم بيشتر رنج مي‌کشن 130 00:08:41,671 --> 00:08:44,841 و اوضاع براي وليعهد هم سخت‌تر ميشه 131 00:08:44,841 --> 00:08:46,876 بعدا چطور مي‌خواين اين مساله رو حل و فصل کنين؟ 132 00:08:46,876 --> 00:08:49,979 بايد کسي رو انتخاب کنيم که بتونيم در آينده اوضاع رو مديريت کنيم 133 00:08:56,653 --> 00:08:59,155 ...در حال حاضر اعضاي کابينه و وزرا در حال اعتراض 134 00:08:59,155 --> 00:09:01,925 و سياستمداران در تالار گفتگو مشغول مذاکره هستن 135 00:09:01,925 --> 00:09:04,027 مي‌دونم اين کارشون کاملا غيرمنطقيه 136 00:09:04,027 --> 00:09:08,765 اگه واقعا نگران امپراطور و اوضاع مملکت بودن هرگز همچين کاري نمي‌کردن 137 00:09:08,765 --> 00:09:12,402 تمام اين مشکلات به خاطر عدم انتصاب وليعهد براي تاج و تخت چوسانه 138 00:09:12,402 --> 00:09:14,571 به زمان احتياج داريم 139 00:09:14,571 --> 00:09:16,573 تا « ونجا » بزرگ بشه و بتونه به عنوان وليعهد منصوب بشه 140 00:09:16,573 --> 00:09:20,276 اون‌ها دنبال انتصاب ونجا نيستن ...مي‌گن بچه‌اي که حتي يه سالش هم نشده 141 00:09:20,276 --> 00:09:23,913 نمي‌تونه مسئوليت اين ملت رو به عهده بگيره 142 00:09:25,214 --> 00:09:29,385 تو بايد « *سه‌جا » بشي ( انتصاب برادر کوچکتر امپراطور به عنوان وليعهد *) 143 00:09:30,353 --> 00:09:32,522 واسه پذيرش اين مسئوليت آماده‌اي؟ 144 00:09:32,522 --> 00:09:36,526 ملکه‌ي مادر. منظورتون چيه؟ 145 00:09:37,093 --> 00:09:38,828 سه‌جا؟ 146 00:09:38,828 --> 00:09:40,797 چرا من؟ 147 00:09:40,797 --> 00:09:42,832 تو بايد اين مسئوليت رو قبول کني - مادر؟ - 148 00:09:42,832 --> 00:09:45,301 برادرت نمي‌تونه وليعهد بشه. تو اين مقام رو بپذير 149 00:09:45,301 --> 00:09:47,604 از وقتي به دنيا اومدم و دستِ چپ و راستمو شناختم 150 00:09:47,604 --> 00:09:51,507 ...و راه رفتن آموختم، هميشه تو گوشم خوندن به سلطنت 151 00:09:51,507 --> 00:09:54,010 چشم طمع نداشته باشم 152 00:09:54,010 --> 00:09:56,813 که جايگاه خودمو بشناسم و به چيزي که متعلق به برادرمه طمع نداشته باشم 153 00:09:56,813 --> 00:09:59,282 اما حالا اومدين و ازم مي‌خواين وارث بعدي سلطنت باشم 154 00:09:59,282 --> 00:10:01,884 !با اين کار تمام آموزش‌هاي گذشته‌ام رو به باد ميدين 155 00:10:01,884 --> 00:10:05,388 فقط ازت مي‌خوام تا وقتي پسر اعليحضرت بزرگ بشه جايگاه وليعهدي رو بپذيري 156 00:10:05,388 --> 00:10:07,423 بعدش چي ميشه؟ 157 00:10:07,423 --> 00:10:12,462 بعدا واسه مني که به دستور شما جايگاه برادرزاده‌ام رو گرفتم چه اتفاقي مي‌افته؟ 158 00:10:12,462 --> 00:10:15,565 لطفا منو درگير سياست‌هاي خاندان سلطنتي نکنيد 159 00:10:15,565 --> 00:10:18,334 ...من طبق راهي که واسم مشخص شده 160 00:10:18,334 --> 00:10:22,772 يه جايي دور از قصر ازدواج مي‌کنم و بي سرو صدا زندگيمو مي‌گذرونم 161 00:10:33,049 --> 00:10:35,418 ملکه‌ي مادر باهاتون چي کار داشت؟ 162 00:10:35,418 --> 00:10:37,820 مي‌خواستن به خاطر بيماري اعليحضرت ازدواجتون رو به تاخير بندازين؟ 163 00:10:37,820 --> 00:10:40,757 هرطور شده طبق خواسته‌اش عمل مي‌کنه 164 00:10:41,491 --> 00:10:44,560 لطفا براي پذيرش اين موضوع کمي به شاهزاده اون سونگ زمان بدين 165 00:10:44,560 --> 00:10:50,633 از اونجايي که ايشون فرزند صالح و مطيعي هستند به زودي خواسته‌ي شما رو مي‌پذيرند 166 00:10:50,633 --> 00:10:52,135 وقت نداريم 167 00:10:52,135 --> 00:10:57,740 اون سونگ چيز ديگه‌اي مي‌خواد مي‌تونيم باهاش معامله کنيم 168 00:11:00,109 --> 00:11:02,879 دختر افسر ارشد رو به حضورم بيارين 169 00:11:39,382 --> 00:11:41,617 چي شده، خانوم؟ 170 00:11:53,296 --> 00:11:57,333 با اين تعظيم وفاداريم رو به شما پيشکش مي‌کنم 171 00:11:58,000 --> 00:12:00,803 پس گرفتن چاقوي نقره‌ات قبل از ازدواج راضيت نکرده؟ 172 00:12:00,803 --> 00:12:02,939 اين هياهو واسه چيه؟ 173 00:12:20,757 --> 00:12:23,159 من يون ناگيون، همسر شاهزاده جين يانگ 174 00:12:23,159 --> 00:12:26,329 ...به خدايان آسمان، اجداد سلطنتي و روح رباني 175 00:12:26,329 --> 00:12:30,133 ....رودها و کوهستان‌ها اعلام ميکنم 176 00:12:30,133 --> 00:12:34,370 براي تحقق روياي بزرگ همسرم، از هيچ کمکي فروگزار نخواهم کرد 177 00:12:34,370 --> 00:12:38,141 ....و با وفاداري و عشق متقابل 178 00:12:38,141 --> 00:12:43,312 با جان و دل به ايشان عشق ورزيده و در مواقع سختي به مانند سنگ و فولاد از خود مقاومت و قدرت نشان مي‌دهم 179 00:13:06,769 --> 00:13:13,342 از امروز به بعد من نه تنها همسر شما بلکه بنده‌ي شما هستم 180 00:13:14,944 --> 00:13:19,115 از زمان جنگ‌هاي ايالتي ....مردم وفاداري خود به اربابشان را با 181 00:13:19,115 --> 00:13:23,486 پيمان برادري و نوشيدن خون حيوانات باهم نشان ميدادند 182 00:13:23,486 --> 00:13:26,355 من ترجيح ميدم به جاي اينکه همسري چشم و گوش بسته باشم 183 00:13:26,355 --> 00:13:29,625 براي شما بنده‌اي وفادار و آماده به خدمت باشم 184 00:13:29,625 --> 00:13:33,996 ....از جان و موقعيت خودم و خانواده‌ام 185 00:13:33,996 --> 00:13:37,333 براي رسيدن شما به خواسته‌اتون مايه ميذارم 186 00:13:40,136 --> 00:13:43,406 به نظر ميرسه امروز، روز ازدواج حقيقي ماست 187 00:14:17,540 --> 00:14:20,576 خانوم، به نظرتون اين برازنده نيست؟ 188 00:14:21,177 --> 00:14:26,249 نه. بايد جلوه‌ي بيشتري داشته باشه 189 00:14:31,988 --> 00:14:34,824 اين يکي رو امتحان کن اين پنجمين لباسيه که امتحان ميکنم 190 00:14:34,824 --> 00:14:37,326 قبل از اينکه وارد قصر بشم از پوشيدن لباس‌هاي مختلف خسته ميشم 191 00:14:37,326 --> 00:14:39,862 فکر مي‌کني واسه يه مساله‌ي معمولي به قصر ميري؟ 192 00:14:39,862 --> 00:14:41,898 داري واسه ملاقات با ملکه‌ي مادر ميري 193 00:14:41,898 --> 00:14:46,102 اگه اين دفعه شکست بخوري، واسه هميشه مجرد باقي مي‌موني 194 00:14:46,102 --> 00:14:49,438 واسه همين ميگم اين لباس مناسب نيست 195 00:14:50,373 --> 00:14:54,677 اگه خودت بودي دوست داشتي يه عروس عجيب داشته باشي يا يه عروس صرفه‌جو؟ 196 00:14:54,677 --> 00:14:58,748 من؟ من فقط مي‌خوام عروسم باهام خوش رفتار باشه 197 00:15:01,450 --> 00:15:05,121 مادر شما هم يه لباس ساده و ظريف بپوش، باشه؟ 198 00:15:05,121 --> 00:15:07,757 اين حلقه‌هاي طلا و جواهرم از دستت دربيار 199 00:15:07,757 --> 00:15:13,529 درست ميگي. من به اندازه‌ي تو عقلم به اين چيزا قد نميده من يه زن ساده‌ي عجيبم 200 00:15:13,529 --> 00:15:16,299 واسه همين خودت تنها برو، تنها برو و خودت رو خوب نشون بده 201 00:15:16,299 --> 00:15:18,601 مامان! منظورم اين نبود 202 00:15:18,601 --> 00:15:21,337 چطور ممکنه ندوني چه حسي دارم؟ 203 00:15:21,337 --> 00:15:25,007 دارم سعي مي‌کنم کاري کنم تو همچين ملاقاتي باهوش به نظر برسي 204 00:15:25,007 --> 00:15:27,310 !هرکاري دلت ميخواد بکن 205 00:15:28,945 --> 00:15:31,113 دوست داري چي بپوشي؟ 206 00:15:31,113 --> 00:15:33,316 ....مي‌خوام 207 00:15:33,316 --> 00:15:34,850 اين چطوره؟ 208 00:15:34,850 --> 00:15:37,086 !خوشگله 209 00:15:42,591 --> 00:15:45,528 ...اگه سريعا ارتقاء رتبه‌ي زيادي پيدا کني 210 00:15:45,528 --> 00:15:49,598 حرف و حديث زيادي پيش مياد فعلا همين مقام رو بپذير 211 00:15:49,598 --> 00:15:52,268 با اينکه مايه‌ي شرمندگيه ولي در آينده جبران ميکنيم 212 00:15:52,268 --> 00:15:54,804 نه، اختيار داريد سرورم 213 00:15:54,804 --> 00:15:58,774 من پدرم رو تو سن کم از دست دادم لطف و مرحمت شما از سرم هم زياده 214 00:16:00,042 --> 00:16:04,280 به لطف شما دو نفره که امروز مورد احترام قرار مي‌گيرم 215 00:16:05,881 --> 00:16:08,617 برادر زن، بايد به مقام بالايي برسي 216 00:16:09,585 --> 00:16:12,788 اينطوري مي‌توني بيشتر بهم کمک کني 217 00:16:12,788 --> 00:16:16,225 هر فرمايشي دارين، کافيه امر بفرماييد 218 00:16:17,026 --> 00:16:20,796 وقتي تو اين پست قرار بگيري بايد پول زيادي خرج کني 219 00:16:22,098 --> 00:16:24,133 اين پول رو به عنوان کمک بپذير 220 00:16:29,538 --> 00:16:33,476 نيازي به صرفه‌جويي نيست هرماه مبلغ زيادي پول بهت ميدم 221 00:16:33,476 --> 00:16:40,416 بايد به چشم بازرگانان و افسران ارتش خودت رو خوب جلوه بدي 222 00:16:41,517 --> 00:16:42,985 نگران نباشيد سرورم 223 00:16:42,985 --> 00:16:45,955 کافيه لب تر کنيد تا صدها مرد به ياريتون بفرستم 224 00:16:45,955 --> 00:16:48,457 صدها مرد کافي نيست 225 00:16:50,626 --> 00:16:54,764 وقتي زمانش برسه، حتي هزاران مرد هم کافي نيست 226 00:16:57,800 --> 00:17:01,971 سرورم، ميخوام يه سر به قصر بزنم 227 00:17:09,011 --> 00:17:12,048 اگه چيزي احتياج ندارين، من راهي بشم 228 00:17:12,048 --> 00:17:13,215 تو قصر چي کار داري؟ 229 00:17:13,215 --> 00:17:18,320 ملکه‌ي مادر ازم خواستن دختري رو که براي ازدواج با شاهزاده اون سونگ درنظر گرفتن، ببينم 230 00:17:19,855 --> 00:17:21,724 اين دختر کي هست؟ 231 00:17:21,724 --> 00:17:26,362 دوستمه، دختر افسر ارشد فرمان سلطنتي 232 00:17:26,362 --> 00:17:30,533 مادرم دختر اون خانواده رو انتخاب کرده؟ 233 00:17:30,533 --> 00:17:34,403 شنيدم خود شاهزاده اون سونگ پيشنهاد دهنده بوده 234 00:17:36,472 --> 00:17:41,043 خودمم يه سري کار در قصر دارم تا اونجا همراهيت مي‌کنم 235 00:18:20,850 --> 00:18:23,919 شنيدم با عروس ـمون دوست بودي 236 00:18:23,919 --> 00:18:26,489 ...بله، اعلياحضرت. نا گيوم 237 00:18:28,023 --> 00:18:31,260 ايشون در نظم و انظباط هميشه الگوي من بود 238 00:18:31,260 --> 00:18:34,396 مانند يه خواهر بزرگتر ازشون چيزهاي زيادي آموختم 239 00:18:34,396 --> 00:18:36,765 باهمديگه در کلاس‌هاي آموزش عروس شرکت مي‌کرديم، اعلياحضرت 240 00:18:36,765 --> 00:18:41,137 وقتي هم‌کلاسيت عروس خاندان سلطنتي شد بهش غبطه نخوردي؟ 241 00:18:41,137 --> 00:18:45,107 به عروس خاندان سلطنتي شدن دوستم نبود که غبطه خوردم 242 00:18:47,276 --> 00:18:49,445 پس به چي غبطه خوردي؟ 243 00:18:49,445 --> 00:18:54,884 به اينکه همسري پيدا کرده که مي‌تونه تمام قلبش رو بهش تقديم کنه 244 00:18:54,884 --> 00:19:00,956 عروس شما با تمام وجود به همسرش احترام ميذاره و از ايشون حمايت ميکنه 245 00:19:02,391 --> 00:19:05,494 ميخوام ازت يه سوال بچگانه بپرسم 246 00:19:05,494 --> 00:19:09,665 اگه والدين و همسرت تو آب بيفتن تو اول کدوم رو نجات ميدي؟ 247 00:19:09,665 --> 00:19:13,769 طبيعتا، اول والدين مسنم رو نجات ميدم 248 00:19:14,637 --> 00:19:16,472 تو چي کار مي‌کني؟ 249 00:19:16,472 --> 00:19:20,242 اول همسرم رو نجات ميدم 250 00:19:26,649 --> 00:19:28,784 عذرخواهي ميکنم، ملکه‌ي مادر 251 00:19:28,784 --> 00:19:32,555 در آموزشش کوتاهي کرديم ...واسه همين همچين پاسخ نسنجيده‌اي از دهنش پريد 252 00:19:32,555 --> 00:19:35,724 از حضورتون عذرخواهي مي‌کنم - دليلت چيه؟ - 253 00:19:37,560 --> 00:19:44,867 معتقدم والدين به قدري عاشق فرزندشون هستن که راضي نيستن فرزند براي نجات اون‌ها زندگيش رو به خطر بندازه 254 00:19:47,570 --> 00:19:53,475 و معتقدم فرزند صالح بايد مطابق خواسته‌ي والدينش زندگي کنه 255 00:19:57,713 --> 00:20:02,384 تحت هر شرايطي از همسرت محافظت ميکني؟ 256 00:20:04,386 --> 00:20:08,257 مي‌تونيم با محافظت از همديگه به زندگي ادامه بديم 257 00:20:19,235 --> 00:20:23,839 کارت خوب بود اشتباه بزرگي مرتکب نشدي، صحبت به حد کافي خوب پيش رفت 258 00:20:23,839 --> 00:20:29,478 خيلي اضطراب داشتم ولي چون تو کنارم بودي اعتماد به نفس پيدا کردم، تو بهم نيرو دادي 259 00:20:29,478 --> 00:20:34,516 اگه اين دختر گيج ما ازدواج کرد ناگيوم، تو هواش رو داشته باش 260 00:20:37,853 --> 00:20:40,689 نگران بودم نکنه صحبت کردن با من واستون سخت باشه 261 00:20:40,689 --> 00:20:43,626 از اونجا که من با خاندان سلطنتي وصلت کردم الان مقامم از شما بالاتره 262 00:20:43,626 --> 00:20:48,831 خيالم راحت شد که مثل هميشه باهام راحتين 263 00:20:49,832 --> 00:20:52,901 نگرانيم بي‌مورد بود 264 00:20:54,670 --> 00:20:58,807 به سلامت. خوبيت رو پيش ملکه‌ي مادر ميگم 265 00:20:58,807 --> 00:21:00,609 ممنون، نا گيوم 266 00:21:00,609 --> 00:21:04,246 پس، خدانگهدار 267 00:21:09,852 --> 00:21:13,956 الان بهمون تيکه انداخت، آره؟ 268 00:21:13,956 --> 00:21:19,295 تيکه کجا بود؟ ازت خواست مثل قديما باهاش راحت باشي 269 00:21:19,295 --> 00:21:23,666 نه... به نظرم حرفاش نيش و کنايه داشت 270 00:21:23,666 --> 00:21:26,568 مگه نميدوني تو اين مسائل حساسم؟ 271 00:21:26,568 --> 00:21:28,771 اين حساسيت رو جلو پدر از خودت نشون بده 272 00:21:28,771 --> 00:21:31,573 نذار اينقدر موقع قمار کردن مچت رو بگيره 273 00:21:33,175 --> 00:21:38,614 ولي اگه تو آب بيفتيم اول شوهرت رو نجات ميدي؟ 274 00:21:38,614 --> 00:21:42,251 شاهزاده به خوبي مي‌تونه شنا کنه نيازي به اين کار نيست 275 00:21:42,251 --> 00:21:45,988 اين.... جواب سوالم اين نبود 276 00:21:47,489 --> 00:21:49,658 مناسب نيست 277 00:21:51,060 --> 00:21:53,562 هميشه از کلاس‌هاي آموزش عروس فرار ميکرد 278 00:21:53,562 --> 00:21:58,233 مواقعي که اجازه‌ي خروج نداشت هرطور شده پنهاني از کلاس بيرون ميرفت 279 00:21:58,233 --> 00:22:02,638 به عنوان يه دوست مي‌تونم باهاش کنار بيام ولي نمي‌تونه همسر مناسبي براي شاهزاده باشه 280 00:22:02,638 --> 00:22:05,708 از نظر فضايل اخلاقي اونقدر کمبود داره که واسه همسري شاهزاده مناسب نيست 281 00:22:05,708 --> 00:22:08,043 شان خاندان سلطنتي رو پايين مياره 282 00:22:08,043 --> 00:22:10,913 به نظر من اونقدرا بد نبود 283 00:22:12,014 --> 00:22:14,717 حداقل دختر طمع‌کاري نيست 284 00:22:14,717 --> 00:22:18,487 اين نشون ميده از ازدواج با يه خاندان اشرافي دست کشيده 285 00:22:18,487 --> 00:22:22,157 به همين دليل واسه ازدواج با خاندان سلطنتي مناسب نيست 286 00:22:22,157 --> 00:22:25,594 دوست نداري دختر خاندان سونگ جاريت بشه؟ 287 00:22:25,594 --> 00:22:28,397 ...راستش رو بخواين 288 00:22:28,397 --> 00:22:31,834 به عنوان يه دوست بيشتر واسه خاطر خودش مخالف اين ازدواجم 289 00:22:31,834 --> 00:22:34,636 جا‌يون واسه ازدواج با خاندان سلطنتي مناسب نيست 290 00:22:34,636 --> 00:22:39,908 اگه با يه شاهزاده ازدواج کنه احساس ياس و افسردگي بهش دست ميده 291 00:22:39,908 --> 00:22:46,548 به خاطر حفظ شادي اين دختر بايد جلوي اين ازدواج گرفته بشه 292 00:22:57,793 --> 00:23:00,863 شاهزاده مي‌خوان چند لحظه شما رو ببينند 293 00:23:02,264 --> 00:23:05,067 احتمالا ميخواد بدونه ملاقاتت چطور پيش رفته 294 00:23:05,067 --> 00:23:08,604 برو بهش گزارش بده من اين بيرون منتظر مي‌مونم 295 00:23:08,604 --> 00:23:10,873 ....ولي نميشه که 296 00:23:10,873 --> 00:23:14,042 پس چي؟ مي‌خواي مادرت هم دنبالت راه بيفته؟ 297 00:23:14,042 --> 00:23:16,278 ايشون کجا هستن؟ 298 00:23:20,482 --> 00:23:23,218 چه ذوقي مي‌کنه 299 00:23:24,353 --> 00:23:28,757 نميدونم زوج مناسبي ميشن يا نه 300 00:23:28,757 --> 00:23:35,197 اگه با خاندان سلطنتي ازدواج کنه از نگراني بيمار ميشم 301 00:23:52,347 --> 00:23:54,183 سرورم 302 00:24:03,058 --> 00:24:05,093 اين ازدواج نبايد سر بگيره 303 00:24:07,996 --> 00:24:09,598 شما خيلي بي‌شرمين 304 00:24:09,598 --> 00:24:15,003 با اينکه مي‌دونين من با شاهزاده اون سونگ پيمان بستم واسه چي هربار همچين رفتاري مي‌کنين؟ 305 00:24:15,003 --> 00:24:17,272 به عنوان برادرش، نمي‌تونم با اين ازدواج موافقت کنم 306 00:24:17,272 --> 00:24:19,208 من با ملکه‌ي مادر ملاقات کردم 307 00:24:19,208 --> 00:24:22,444 به نظرت امکان داره اجازه بدم 308 00:24:23,345 --> 00:24:24,613 زني که دوست دارم، زن برادرم بشه؟ 309 00:24:24,613 --> 00:24:28,851 چطور ميتوني اجازه بدي طمعت سد راه خوشبختي برادرت بشه؟ 310 00:24:28,851 --> 00:24:33,355 دارم به زبون خوش بهت هشدار ميدم اين ازدواج نبايد سر بگيره 311 00:24:33,355 --> 00:24:35,924 يه مرد نمي‌تونه سد راه تقدير الهي بشه 312 00:24:35,924 --> 00:24:43,198 من و شاهزاده اون سونگ براي هم مقدر شديم هرچقدر که از اين موضوع متنفر باشي، نمي‌توني جلوي تقديرو بگيري 313 00:24:43,198 --> 00:24:45,334 خواهي ديد 314 00:24:47,002 --> 00:24:51,006 قدرت مردي که به تقدير غلبه مي‌کنه رو بهت نشون ميدم 315 00:24:55,143 --> 00:24:57,079 اگه تو اول منصرف بشي 316 00:24:57,079 --> 00:25:02,217 هي » آسيب نمي‌بينه » 317 00:25:03,418 --> 00:25:06,588 نا گيوم رو در اقامت‌گاه ملکه ديدم 318 00:25:06,588 --> 00:25:12,794 فراموش نکن که الان همسر يه بانو هستي 319 00:25:22,738 --> 00:25:27,910 اگه مي‌خواي با دختر افسر ارشد فرمان سلطنتي ازدواج کني وليعهدي رو قبول کن 320 00:25:27,910 --> 00:25:30,312 بايد چند بار بهتون بگم 321 00:25:30,312 --> 00:25:34,650 من تاج و تخت يا وليعهدي رو نمي‌خوام 322 00:25:35,617 --> 00:25:39,922 واقعا لازم نيست به تخت بنشيني فقط تا زماني که بيماري اعليحضرت بهبود پيدا کنه 323 00:25:39,922 --> 00:25:44,493 تا زماني که فرزند ايشون بتونه به تخت بنشينه ميخوام با اين کار جلوي درخواست درباريان رو بگيري 324 00:25:44,493 --> 00:25:46,028 دليلي واسه اين کار ندارم 325 00:25:46,028 --> 00:25:48,697 مي‌خواين واسه همچين مساله‌اي اصول و قوانين آبا و اجدادي رو زيرپا بذارين؟ 326 00:25:48,697 --> 00:25:53,435 تو يه شاهزاده‌اي بايد آماده باشي واسه خاطر امپراطور از جونت هم بگذري 327 00:25:53,435 --> 00:25:56,204 ترجيح ميدم از جونم مايه بذارم 328 00:26:00,208 --> 00:26:05,180 اگه نتوني اين مسئوليت رو قبول کني حق نداري با کسي که مي‌خواي ازدواج کني 329 00:26:05,180 --> 00:26:07,282 !مادر 330 00:26:29,838 --> 00:26:37,746 سرورم، ملکه‌ي مادر قصد دارن شاهزاده اون سونگ رو به عنوان وليعهد منصوب کنند 331 00:26:50,759 --> 00:26:55,797 مي‌دونستي که مادر مي‌خواد به جاي من اون سونگ وليعهد بشه؟ 332 00:26:55,797 --> 00:26:59,501 ملکه‌ي مادر در اين خصوص با درباريان صحبت کرده 333 00:26:59,501 --> 00:27:05,307 نگران نباش. اگه « هي » نباشه نمي‌تونه همچين اتفاقي بيفته 334 00:27:05,307 --> 00:27:07,109 نقشه‌اي داري؟ 335 00:27:07,109 --> 00:27:09,611 تو در اين کار، هيچگونه دخالتي نکن، برادرزاده 336 00:27:09,611 --> 00:27:14,850 اگه الان مداخله کني قرباني جنگ بين برادرها ميشي 337 00:27:14,850 --> 00:27:17,853 داري ميگي دست رو دست بذارم و هيچ کاري نکنم؟ 338 00:27:17,853 --> 00:27:22,224 بذار من به جاي تو دستم به خون آلوده بشه 339 00:27:22,224 --> 00:27:27,329 متوجه شدي؟ ملکه‌ي مادر، مادر تو نيست 340 00:27:27,329 --> 00:27:34,703 اون زن فقط مي‌خواد از فرزندان ديگه‌اش براي محافظت از فرزند ارشد و نوه‌اش استفاده کنه. اون فقط يه سياستمداره 341 00:27:36,438 --> 00:27:39,107 حداقل بايد يه بار ازش بپرسم 342 00:27:40,642 --> 00:27:43,745 بپرسم احساس واقعيش به من چيه 343 00:27:43,745 --> 00:27:49,851 اصلا منو پسرش به حساب مياره يا نه 344 00:27:50,719 --> 00:27:55,624 عموت تنها کسيه که هوات رو داره 345 00:27:56,758 --> 00:27:59,094 ...به خاطر تو، شاهزاده 346 00:28:00,962 --> 00:28:03,365 مي‌تونم زندگيمم به خطر بندازم 347 00:28:14,309 --> 00:28:20,615 از آنجايي که در زمان جنگ اعليحضرت بيمار شدن و شما به انتصاب وليعهد اصرار دارين 348 00:28:20,615 --> 00:28:24,386 تصميم گرفتم برادر امپراطور را به عنوان وليعهد منصوب کنم 349 00:28:27,723 --> 00:28:30,158 همچين چيزي ممکن نيست، اعلياحضرت 350 00:28:30,158 --> 00:28:33,795 وقتي اعليحضرت خودشون پسر دارن واسه چي بايد برادرشون جانشين تاج و تخت بشه؟ 351 00:28:33,795 --> 00:28:38,266 بهتر نيست اين موضوع رو به زماني که اعليحضرت بهتر شدن موکول کنيم؟ 352 00:28:38,266 --> 00:28:41,036 اعليحضرت با اين موضوع موافقت کرده 353 00:28:43,739 --> 00:28:47,909 توصيه مي‌کنم دبير سلطنتي تاريخي براي انتصاب وليعهد انتخاب کنند 354 00:28:47,909 --> 00:28:53,281 به محض اينکه شاهزاده جين يانگ بتونن منصوب بشن مي‌تونيم مشکلات کشور رو حل و فصل کنيم 355 00:28:53,281 --> 00:28:55,851 منظورت از شاهزاده جين يانگ چيه؟ 356 00:28:55,851 --> 00:28:58,787 اعلياحضرت مگه شما نگفتين برادر امپراطور به عنوان وليعهد منصوب ميشه؟ 357 00:28:58,787 --> 00:29:04,826 تصميم من و امپراطور براي جانشيني شاهزاده جين يانگ نيست بلکه شاهزاده اون سونگ ـه 358 00:29:11,133 --> 00:29:13,635 اين موضوع غيرقابل قبوله 359 00:29:13,635 --> 00:29:18,840 وقتي شاهزاده‌ي بزرگتري براي جانشيني هست چطور ممکنه برادر کوچکتر وليعهد تاج و تخت بشه؟ 360 00:29:18,840 --> 00:29:20,475 اين امکان نداره 361 00:29:20,475 --> 00:29:25,147 به جز وزرا، عموم مردم هم با اين تصميم موافقت نخواهند کرد 362 00:29:25,147 --> 00:29:27,649 لطفا دستورتون رو لغو کنيد 363 00:29:27,649 --> 00:29:31,019 ....از زمان تاسيس سلسله‌ي چوسان 364 00:29:31,019 --> 00:29:36,591 وليعهد شدن برادر کوچکتر خارج از عرف نبوده 365 00:29:36,591 --> 00:29:40,428 انتصاب فرزند بزرگتر به عنوان وليعهد قانوني نيست که پايبندي به آن لازم الاجرا باشد 366 00:29:40,428 --> 00:29:44,766 برچه اساسي درخواست تجديد نظر داريد؟ 367 00:29:44,766 --> 00:29:50,205 در سلسله‌ي « سو » و « تانگ » برادر کوچکتر به عنوان وليعهد انتصاب شده 368 00:29:50,205 --> 00:29:53,542 براي تاييد گرفتن از جانب چين بايد وليعهدي آموزش ديده و فرهيخته انتصاب کنيم 369 00:29:53,542 --> 00:29:58,880 شاهزاده « اون سونگ » در اين زمينه حسن شهرت خوبي دارند و بدين جهت گزينه‌ي مناسب‌تري براي وليعهدي هستند 370 00:29:59,614 --> 00:30:03,084 اعليحضرت تصميم‌شون رو گرفتن ديگه نمي‌خوام در اين خصوص چيزي بشنوم 371 00:30:03,084 --> 00:30:04,953 اين امکان نداره، اعلياحضرت 372 00:30:04,953 --> 00:30:09,558 نمي‌تونيم قوانين آبا و اجدادي خاندان سلطنتي رو زيرپا بذاريم 373 00:30:09,558 --> 00:30:12,093 لطفا مطابق قوانين کشور عمل کنيد 374 00:30:12,093 --> 00:30:16,331 چرا اينقدر حرف ناحساب مي‌زني 375 00:30:16,331 --> 00:30:20,435 تا همين چندوقت پيش درمورد شکستن قوانين صحبت مي‌کردي حالا چطور نظرت رو تغيير دادي؟ 376 00:30:20,435 --> 00:30:24,539 اين حکم در واقع بازگشت به اصول قديميه 377 00:30:24,539 --> 00:30:28,109 لطفا دستورتون رو لغو کنيد، اعلياحضرت 378 00:30:31,012 --> 00:30:34,049 اين حکم پايه‌هاي سلطنت اين کشور رو سست مي‌کنه 379 00:30:34,049 --> 00:30:39,621 لطفا دستورتون رو لغو کنيد، اعلياحضرت 380 00:30:55,637 --> 00:30:56,872 اعلام کن به خدمت رسيدم 381 00:30:56,872 --> 00:31:01,643 اعلياحضرت، شاهزاده يانگ آن به خدمت رسيدند 382 00:31:19,661 --> 00:31:22,130 چي باعثِ تشريف‌فرمايي شما شده؟ 383 00:31:22,130 --> 00:31:28,069 به اينجا آمدم تا به جاي تمام اعضاي خاندان سلطنتي درمورد اين مساله‌ي ملي صحبت کنم 384 00:31:28,069 --> 00:31:33,008 اگه مساله درمورد انتخاب وليعهده که اعليحضرت دراين مورد تصميم‌شون رو اتخاذ کردن 385 00:31:33,675 --> 00:31:38,880 در حقيقت به اينجا آمدم تا درمورد تجهيزات نظامي صحبت کنم 386 00:31:39,881 --> 00:31:43,518 از آنجايي که واسه وزير جناح چپ فرماندهي نيروها ...در شمال سخته 387 00:31:43,518 --> 00:31:47,789 مي‌خوام واسه فرماندهي نبرد اعلام آمادگي کنم 388 00:31:50,926 --> 00:31:53,628 شما مي‌خواين داوطلب بشين؟ 389 00:31:54,930 --> 00:31:59,501 کساني که چيز‌هاي زيادي واسه از دست دادن دارن از مرگ مي‌ترسن 390 00:31:59,501 --> 00:32:02,237 سرورم، دارين از حدتون ميگذرين 391 00:32:02,237 --> 00:32:05,440 .اما من فرق مي کنم 392 00:32:05,440 --> 00:32:07,909 در تمام عمرم نتونستم خدمت ويژه اي داشته باشم 393 00:32:07,909 --> 00:32:13,515 .عمرم رو بي هدف سپري کردم اين برام يه افتخار و باعث خوشحاليه 394 00:32:13,515 --> 00:32:20,655 اعليحضرت چطور مي‌تونه با علم به اينکه شما در خط مقدم جنگ هستين بهبود پيدا کنند؟ 395 00:32:20,655 --> 00:32:23,591 لطفا اين کارو به زير دستا بسپريد 396 00:32:23,591 --> 00:32:27,395 اگه عضوي از خانواده ي سلطنتي به عنوان الگو پا پيش نذاره 397 00:32:27,395 --> 00:32:33,234 کدوم زير دستي به خانواده ي سلطنتي احترام مي ذاره و مردم چرا بايد ازش پيروي کنن؟ 398 00:32:36,504 --> 00:32:41,476 ما از تمام نقاط کشور درخواست سرباز کرديم اما اعزام نيروها به طول انجاميده 399 00:32:41,476 --> 00:32:47,549 اگه ما از پايتخت نيرو نفرستيم مردم همينطور عذاب مي کشن 400 00:32:47,549 --> 00:32:50,685 اگه آدم مناسب ديگه اي نداريم 401 00:32:51,786 --> 00:32:54,122 خانواده ي سلطنتي هيچ چاره اي جز خدمت نداره 402 00:32:54,122 --> 00:32:58,093 از اونجايي که پسر وزير جناح چپ تجربه ي زيادي از خدمتگزاري با پدرش داره 403 00:32:58,093 --> 00:33:01,863 لطفا اونُ به عنوان افسر من قرار بديد 404 00:33:01,863 --> 00:33:06,901 وليعهد تازه انتخاب شده نيازه که توانايي هاش رو نشون بده 405 00:33:06,901 --> 00:33:12,374 و ثابت کنه قادر به پذيرش مسئوليت هاي جديدش هست 406 00:33:16,578 --> 00:33:19,914 شاهزاده ي بزرگ جين يانگ در فعاليت هاي جنگي توانمندتر نيستند؟ 407 00:33:19,914 --> 00:33:23,885 .واسه همين منم اولش در نظر داشتم شاهزاده ي بزرگ جين يانگ رو ببرم 408 00:33:23,885 --> 00:33:31,760 اما، کسي که مسئوليت کامل خانواده ي سلطنتي رو به عهده مي گيره اون سونگه 409 00:33:49,544 --> 00:33:51,546 بايد با شاهزاده‌ي بزرگ يانگ آن چي کار کنيم؟ 410 00:33:51,546 --> 00:33:55,016 اون مرد وحشتناک پسرم رو منزوي ميکنه 411 00:33:55,016 --> 00:34:00,588 اين مي تونه برنامه اي براي خريد وقت باشه 412 00:34:00,588 --> 00:34:04,259 مي خواد شاهزاده خدمت در جنگ رو به انتصاب شدن به عنوان وليعهد رجحان بده 413 00:34:04,259 --> 00:34:08,229 در طي اين مدت فکر نمي کنيد مناظره در مورد پادشاه بعدي آروم بگيره؟ 414 00:34:08,229 --> 00:34:10,098 .تا اون موقع، جنگ هم تموم شده 415 00:34:10,098 --> 00:34:12,434 وقتي که بيماري پادشاه بهبود پيدا کنه 416 00:34:12,434 --> 00:34:16,071 اونوقت ديگه هيچ نيازي نيست که برادر پادشاه به تخت بشينه 417 00:34:16,071 --> 00:34:18,606 شاهزاده ي جوان فعلي به سرعت بزرگتر مي شه 418 00:34:18,606 --> 00:34:23,044 .و وراثت به همون ترتيبي پيش ميره که شما مي‌خواين 419 00:34:23,044 --> 00:34:27,715 .فتنه انگيزي‌هاي اونا مي‌تونه واسه ما منفعت داشته باشه 420 00:34:27,715 --> 00:34:31,119 .اون سونگ... « هي » ممکنه تو خطر بيوفته 421 00:34:31,119 --> 00:34:33,354 مي دونين « کيم کوان » کيه؟ 422 00:34:33,354 --> 00:34:38,793 اون پسر کيم چوئه که به ببر بزرگ و برادر شاهزاده بزرگ هم شناخته مي شه 423 00:34:38,793 --> 00:34:42,197 .خانواده ي سلطنتي نبايد توي خط مقدم قرار بگيره 424 00:34:42,197 --> 00:34:46,234 با کيم کوان،« هي » به هر قيمتي در امان مي مونه؟ 425 00:34:46,234 --> 00:34:50,271 .کيم کوان جونش رو هم براي نجات هي وسط مي ذاره 426 00:34:53,808 --> 00:34:56,945 .ملکه‌ي مادر مي خواد شما به تخت بشينيد 427 00:34:56,945 --> 00:34:59,481 همه ي درباري ها آشوب کردن و باهاش مخالفت کردن 428 00:34:59,481 --> 00:35:04,419 اونوقت يهو شاهزاده يانگ آن سر و کله اش پيدا شد و گفت مي خواد همراه شما به مناطق جنگي بره 429 00:35:04,419 --> 00:35:07,388 .اين واقعا مساله ي مهميه 430 00:35:14,095 --> 00:35:15,697 چه اتفاقي افتاده؟ 431 00:35:15,697 --> 00:35:21,336 من واقعا پسرتونم؟ 432 00:35:23,872 --> 00:35:26,241 چرا با من اينطور رفتار مي‌کنيد؟ 433 00:35:26,241 --> 00:35:28,376 چرا اينقدر حرص و طمع داري؟ 434 00:35:28,376 --> 00:35:33,348 .طمع؟ چيزهايي رو خواستم که بايد بهم داده ميشد 435 00:35:33,348 --> 00:35:35,617 يه بچه نبايد در آغوش خانواده اش بزرگ بشه؟ 436 00:35:35,617 --> 00:35:39,654 با من مثل يه چيز وحشتناک رفتار کرديد چون ممکن سد راه امپراطور بشم منو از قصر بيرون فرستاديد 437 00:35:39,654 --> 00:35:42,757 .حالا هم داريد راه درست و منصفانه ي وراثت رو ناديده مي گيريد 438 00:35:42,757 --> 00:35:45,393 داريد کاري مي کنيد کوچيکترين برادر تخت رو به ارث ببره؟ 439 00:35:45,393 --> 00:35:50,498 من پسرتون نيستم مادر؟ 440 00:35:50,498 --> 00:35:56,871 منم فکر نمي کنم نشستن برادر پادشاه به تخت مناسب باشه 441 00:35:56,871 --> 00:35:59,507 چون ما يه شاهزاده ي کوچک داريم که به وليعهدي مي رسه. درستش اينه که صبر کنيم 442 00:35:59,507 --> 00:36:02,143 ...اگه تو همين حس منُ داري 443 00:36:02,143 --> 00:36:04,646 بهم کمک مي کني؟ 444 00:36:04,646 --> 00:36:07,182 با کم کردن آزارهاشون و برگردوندن امور کشور به روال خودش 445 00:36:07,182 --> 00:36:11,352 .دربارياني که مثل مور و ملخ جمع شدند رو شکست بديم 446 00:36:11,352 --> 00:36:14,422 من چي کم دارم؟ 447 00:36:14,422 --> 00:36:16,958 .من سالم تر از پادشاه و بزرگتر از « هي » ام 448 00:36:16,958 --> 00:36:19,294 !وحشي‌ها از شمال و مهاجمان ژاپني از جنوب 449 00:36:19,294 --> 00:36:22,497 .اونقدر به خودم اعتماد دارم که اونها رو جلوم به زانو در بيارم 450 00:36:22,497 --> 00:36:24,499 تحصيلاتم کمه؟ با اندازه کافي خوش سر و زبون نيستم؟ 451 00:36:24,499 --> 00:36:26,734 چرا من نمي‌تونم وارث باشم؟ 452 00:36:26,734 --> 00:36:31,139 ،به خاطر طمعت! به جاي مسائل کشور، خانواده سلطنتي و برادرات 453 00:36:31,139 --> 00:36:34,275 .اين طمع توئه که مي‌خواي خودت رو در اولويت قرار بدي 454 00:36:34,275 --> 00:36:38,713 فکر مي کني پذيرفتن نقش امپراطوري يه افتخاره؟ اين فداکاري، از خود گذشتگي و صبوري بي نهايتي مي خواد 455 00:36:38,713 --> 00:36:41,916 امپراطوري در اين کشور سلطنت بر تمام اقوامه 456 00:37:09,677 --> 00:37:14,482 فراموش کرده بودم ...با اينکه تظاهر مي‌کني پسر خوبي هستي و به چيزي چشم طمع نداري 457 00:37:14,482 --> 00:37:18,019 .در نهايت از پشت بهم خنجر زدي 458 00:37:18,019 --> 00:37:21,222 همه چيز رو تصاحب کردي 459 00:37:21,222 --> 00:37:22,790 .تو يه آدم طمعکار وحشي هستي 460 00:37:22,790 --> 00:37:25,893 اگه تو اين مناظره ي نشوندن برادر پادشاه به تخت رو به راه ننداخته بودي 461 00:37:25,893 --> 00:37:27,495 .اين اتفاق نمي افتاد 462 00:37:27,495 --> 00:37:30,932 .طمع بي فايده ي تو خانواده ي سلطنتي رو توي اين دردسر انداخت 463 00:37:30,932 --> 00:37:32,600 الان واقعا مي خواي تقصيرها رو گردن يه نفر ديگه بندازي؟ 464 00:37:32,600 --> 00:37:35,870 در نهايت تو تاج و تخت رو بُردي 465 00:37:35,870 --> 00:37:37,405 از من متشکر نيستي؟ 466 00:37:37,405 --> 00:37:40,508 .من با تو فرق دارم سلطنت چيزي نيست که مي خوام 467 00:37:40,508 --> 00:37:48,216 پس بندازش دور... خودتو کنار بکش نبايد تو اين تصميم دخالت کني 468 00:37:48,216 --> 00:37:50,885 .اگه طمع کني منو دچار دردسر مي‌کني 469 00:37:50,885 --> 00:37:53,121 .بايد طمعت رو دور بريزي 470 00:37:53,121 --> 00:37:57,392 اگه اشتباها طمع کنيم توي يه لحظه بهمون برچسب خيانتکار مي خوره 471 00:37:57,392 --> 00:37:59,761 !لطفا به خودت بيا 472 00:38:04,966 --> 00:38:08,703 مادر مي شه دستورتون رو لغو کنيد؟ 473 00:38:08,703 --> 00:38:11,973 .اگه اين اتفاق بيوفته منو برادرم بيش‌از قبل از هم دور مي‌شيم 474 00:38:11,973 --> 00:38:14,175 ما قبل از اينکه از خاندان سلطنتي باشيم، يه خانواده ايم 475 00:38:14,175 --> 00:38:19,180 دوست داري ببيني اعضاي خانواده‌ات از هم متنفرند و با هم دشمني دارن؟ 476 00:38:19,180 --> 00:38:24,485 بانوي امپراتور لو از سلسله ي هان پسر خودش رو زنداني کرد 477 00:38:24,485 --> 00:38:29,857 وو زتيان از سلسله ي تانگ پسراي خودش رو در اين راه کشت 478 00:38:29,857 --> 00:38:35,797 ميگن خاندان سلطنتي بايد بچه هاش رو جوري بزرگ کنه انگار که دشمن همديگه‌اند 479 00:38:35,797 --> 00:38:40,935 در مقابل قدرت، والدين، فرزندان و خواهر و برادرها 480 00:38:40,935 --> 00:38:44,005 بايد براي مرگ و زندگي بجنگن 481 00:38:47,208 --> 00:38:50,178 من نمي تونم فقط به عنوان يه مادر زندگي کنم 482 00:38:51,813 --> 00:38:54,649 هر شب از ناراحتي خون گريه مي‌کنم 483 00:38:54,649 --> 00:39:00,321 اما صبح که مي شه روبالشتيم رو که از اشک خيسه عوض مي کنم 484 00:39:00,321 --> 00:39:04,625 چون سرنوشت من طوريه که ممکنه مجبور بشم فرزند خودم رو دور بندازم 485 00:39:04,625 --> 00:39:09,797 .اين وظيفه ي کسيه که با خاندان سلطنتي وصلت مي‌کنه 486 00:39:16,571 --> 00:39:22,176 .اينقدر در مورد عشق بي قيد و شرط حرف نزن و سرنوشتت رو بپذير 487 00:39:22,176 --> 00:39:26,347 همونطور که متولد شدن به عنوان شاهزاده ي بزرگ به انتخاب خودت نبود 488 00:39:26,347 --> 00:39:30,084 تصميمات خاندان سلطنتي هم چيزي نيست که بتوني درش دخالت کني 489 00:39:30,084 --> 00:39:33,154 از اونجاييکه من وليعهد نبودم، فقط شاهزاده ي بزرگ بودم 490 00:39:33,154 --> 00:39:35,790 .بايد بي سر و صدا زندگي مي کردم 491 00:39:35,790 --> 00:39:39,927 اما حالا که به عنوان شاهزاده ي بزرگ متولد شدم 492 00:39:39,927 --> 00:39:41,929 داري بهم ميگي خودم رو درگير تمام دردسرها کنم؟ 493 00:39:41,929 --> 00:39:44,298 .سرنوشت تو، سرنوشت همه ي ملته 494 00:39:44,298 --> 00:39:48,669 .حتي زندگيت هم مال خودت نيست 495 00:40:00,081 --> 00:40:04,952 ...مادر نمي خواد جايگاه وارث رو 496 00:40:04,952 --> 00:40:08,322 .به من يا کسي ديگه اي بده 497 00:40:08,322 --> 00:40:13,428 بلکه مي خواد اون نقش رو به هي که پسر ساده لوحيه بسپاره 498 00:40:13,428 --> 00:40:17,799 من اون سونگ رو به ميدون جنگ مي برم 499 00:40:17,799 --> 00:40:22,036 اگه اون کسيه که آينده ي شما رو به خطر مي اندازه 500 00:40:22,036 --> 00:40:27,975 .بايد از شرش خلاص شيم. حتي اگه برادر کوچکترت باشه 501 00:40:28,976 --> 00:40:32,547 حتي پدران و پسران هم نمي تونن قدرت رو سهيم بشند 502 00:40:32,547 --> 00:40:36,217 مطمئنا برادرها هم نمي‌تونن قدرت رو باهم سهيم بشن 503 00:40:36,217 --> 00:40:38,219 .عمو، الان شما هم در خطريد 504 00:40:38,219 --> 00:40:40,288 چطور مي تونيد به جاي من واسه همچين کار سختي داوطلب بشيد؟ 505 00:40:40,288 --> 00:40:43,558 .به خاطر تو نيست 506 00:40:43,558 --> 00:40:48,963 .به خاطر روياي خودمه. براي اينکه تو روي اون تخت سُرخ بشيني 507 00:40:48,963 --> 00:40:52,066 و بر زمين و آسمون حکومت کني 508 00:40:54,135 --> 00:40:58,773 من به تو قول دادم که به زودي تاج و تخت رو به دست بياري 509 00:40:58,773 --> 00:41:00,808 حتي اگه مجبور شم جونم رو هم براش بدم 510 00:41:00,808 --> 00:41:04,345 .اون رويا رو به حقيقت مي رسونم 511 00:41:15,523 --> 00:41:20,261 گفتي داري با کي ازدواج مي کني؟ شاهزاده ي بزرگ اون سونگ؟ 512 00:41:20,261 --> 00:41:24,632 کوچکترين برادر پادشاه؟ اوني که من ازش خوشم مياد؟ 513 00:41:27,468 --> 00:41:29,504 .درسته 514 00:41:31,239 --> 00:41:33,207 تو واقعا دوست مني؟ 515 00:41:33,207 --> 00:41:37,512 بهت گفتم من ازش خوشم اومده و مي‌خوام باهاش ازدواج کنم 516 00:41:37,512 --> 00:41:40,214 من اول ازش خوشم اومد 517 00:41:40,214 --> 00:41:43,184 کي؟ تو تمام اين مدت هيچ وقت درموردش حرفي نزدي 518 00:41:43,184 --> 00:41:49,490 .خب نمي دونستم اون آدم، همون شاهزاده بزرگ اون سونگه 519 00:41:52,560 --> 00:41:55,496 .چطور ممکنه؟ نمي توني اين کارُ بکني 520 00:41:55,496 --> 00:41:58,699 چطور جرات مي کني مَردم رو ازم بگيري؟ 521 00:42:01,435 --> 00:42:04,472 .با اون ازدواج نکن 522 00:42:04,472 --> 00:42:07,975 !نمي توني! من بهت اجازه نمي دم 523 00:42:09,844 --> 00:42:12,046 اي واي 524 00:42:21,188 --> 00:42:26,561 ...سول هوا! سول هوا! اگه اينطوري بري 525 00:42:28,963 --> 00:42:31,832 !گريه نکن سول هوا 526 00:42:31,832 --> 00:42:35,836 .متاسفم که زودتر بهت نگفتم 527 00:42:35,836 --> 00:42:37,572 .دليلي براي اين کار داشتم 528 00:42:37,572 --> 00:42:39,874 حتما خيلي بهت خوش مي گذشته 529 00:42:39,874 --> 00:42:44,445 وقتي من بدون اينکه چيزي بدونم اينقدر هيجان زده بودم و در موردش حرف مي زدم 530 00:42:44,445 --> 00:42:46,314 حتما تو دلت داشتي به من مي خنديدي 531 00:42:46,314 --> 00:42:49,750 .اينطوري نيست- .انتخاب کن- 532 00:42:49,750 --> 00:42:53,321 دوستت يا يه مرد؟ 533 00:42:55,156 --> 00:42:56,591 .الان وقت اين چيزها نيست 534 00:42:56,591 --> 00:42:58,292 چرا وقتش نيست؟ 535 00:42:58,292 --> 00:43:02,196 اگه با اينکه ميدوني من ازش خوشم مياد باهاش ازدواج کني 536 00:43:02,196 --> 00:43:05,299 .اين پايان دوستيمونه 537 00:43:05,299 --> 00:43:09,604 هي، تو اصلا تا حالا صورت شاهزاده بزرگ رو ديدي؟ 538 00:43:09,604 --> 00:43:11,772 اصلا قبلا باهاش حرف زدي؟ قولي بينتون رد و بدل شده؟ 539 00:43:11,772 --> 00:43:14,408 چرا جوري رفتار مي کني انگار مردته؟ 540 00:43:14,408 --> 00:43:18,412 تو چطور؟ تا حالا با شاهزاده ي بزرگ قرار داشتي؟ 541 00:43:18,412 --> 00:43:22,116 اون براي هر دومون غريبه نيست؟ 542 00:43:22,116 --> 00:43:27,989 صادقانه اگه من و تو شونه به شونه ي هم وايميستاديم و از اون مي خواستن انتخاب کنه 543 00:43:27,989 --> 00:43:30,725 کيو انتخاب مي کرد؟ 544 00:43:30,725 --> 00:43:34,228 .ما هر دومون گرفتار عشق عميقي هستيم 545 00:43:34,228 --> 00:43:39,000 من اتفاقي اونُ زماني که نمي دونستم شاهزاده بزرگه ديدم و علاقه امون بهم عميق تر و عميق تر شد 546 00:43:39,000 --> 00:43:41,402 .الان وقت اين که تو بياي بينمون نيست 547 00:43:47,108 --> 00:43:50,911 هميشه ميگن از آن بترس که سر به توي دارد 548 00:43:50,911 --> 00:43:54,148 نه. تو حتي ساکت و بي سر و صدا هم نبودي 549 00:43:54,148 --> 00:43:56,817 تو مستقيم رفتي سر اصل مطلب 550 00:43:58,986 --> 00:44:04,558 آروم باش و همينطور به من مثل يه دوست تبريک بگو 551 00:44:04,558 --> 00:44:06,093 خوشت مياد بهت تبريک بگن 552 00:44:06,093 --> 00:44:10,331 .اين پايان رابطه ي من و توئه 553 00:44:26,747 --> 00:44:30,151 سول هوا رفت. من چطوري اين سوءتفاهم رو برطرف کنم؟ 554 00:44:30,151 --> 00:44:33,854 ممکنه بعدا به خاطر اينکه باعث شدي بيوه نشه 555 00:44:33,854 --> 00:44:35,990 ازت ممنون هم بشه 556 00:44:35,990 --> 00:44:39,293 تو هم بهتره از ازدواج باهاش دست بکشي 557 00:44:39,293 --> 00:44:43,064 ازدواج با کسي که ممکنه جونش رو از دست بده ديگه چه جور ازدواجيه؟ 558 00:44:43,064 --> 00:44:45,533 منظورت چيه؟ 559 00:44:45,533 --> 00:44:47,234 دارم در مورد شاهزاده اون سونگ حرف مي زنم 560 00:44:47,234 --> 00:44:50,571 داره واسه نبرد با وحشي‌ها عازم شمال ميشه 561 00:44:50,571 --> 00:44:54,041 نمي تونه تضمين بده که زنده برميگرده. مي تونه؟ 562 00:44:54,041 --> 00:44:56,544 .دارم همه ي اينها رو به خاطر خودت مي گم 563 00:44:56,544 --> 00:45:02,283 .حتي اگه يه ازدواج سلطنتي باشه، اگه مراقب نباشي ممکنه باکره بميري 564 00:45:03,350 --> 00:45:06,353 .اگه من جات بودم درمورد اين ازدواج تجديد نظر مي‌کردم 565 00:45:06,353 --> 00:45:08,956 از اين بابت مطمئني؟ 566 00:45:08,956 --> 00:45:12,760 شاهزاده اون سونگ داره به ميدون جنگ ميره؟ 567 00:45:14,095 --> 00:45:17,131 دراين مورد هيچي بهت نگفته؟ 568 00:45:29,543 --> 00:45:36,951 چرا ازم مي خواي همچين کار خطرناکي انجام بدم؟ 569 00:45:36,951 --> 00:45:38,686 .چون بهت اعتماد دارم 570 00:45:38,686 --> 00:45:42,156 اگه طمعکار شم چي کار مي کنيد؟ 571 00:45:42,156 --> 00:45:45,092 اگه از دستورتون سرپيچي کنم چي؟ 572 00:45:45,092 --> 00:45:48,162 اگه به تخت برادر زاده ام طمع کنم چي؟ 573 00:45:48,162 --> 00:45:56,170 من مي دونم که تو طمعي به قدرت نداري 574 00:45:56,170 --> 00:46:03,077 تو طمع شادي داري ... تو نمي‌توني يه گل و يا حشره اي که لگد شده 575 00:46:03,077 --> 00:46:10,785 .رو ناديده بگيري. همچين قلب مهربوني داري 576 00:46:10,785 --> 00:46:19,126 خيلي خوب مي‌دونم تو کسي نيستي که بتونه به کسي آسيبي برسونه 577 00:46:19,126 --> 00:46:21,796 .نمي‌تونم اين کارو بکنم 578 00:46:23,030 --> 00:46:27,301 ...حتي اگه اين کار براي مراقبت از تاج و تخت سلطنتي باشه 579 00:46:27,301 --> 00:46:29,670 نمي تونم دستورتون رو بپذيرم 580 00:46:29,670 --> 00:46:31,806 .هي 581 00:46:33,340 --> 00:46:38,913 اما به ميدون جنگ ميرم 582 00:46:38,913 --> 00:46:43,017 من قدرت رو رد مي کنم اما وظيفه اي که بهم محول شده رو مي پذيرم 583 00:46:43,017 --> 00:46:46,487 ...وظيفه ي خاندان سلطنتي و شاهزاده‌ي بزرگ 584 00:46:47,922 --> 00:46:55,296 ناديده نگرفتن رنج مردم سرزمين ـمونه 585 00:47:09,343 --> 00:47:14,782 لطفا وقتي برگشتم سالم و سلامت 586 00:47:16,116 --> 00:47:21,188 به استقبالم بياين اعليحضرت 587 00:48:04,331 --> 00:48:07,101 داري ميري؟ 588 00:48:07,101 --> 00:48:10,037 حقيقت داره؟ 589 00:48:10,037 --> 00:48:15,643 شاهزاده‌ي بزرگ اون سونگ به ارتش ملحق شده؟ 590 00:48:15,643 --> 00:48:17,845 از اين موضوع مطلع نبودي؟ 591 00:48:19,914 --> 00:48:22,816 .اون خودش داوطلب شده 592 00:48:22,816 --> 00:48:26,820 به عنوان کسي که داره ازدواج مي کنه 593 00:48:26,820 --> 00:48:29,290 با بقيه‌ي مردم متفاوته 594 00:48:38,565 --> 00:48:41,835 .تو براي اون هيچي نبودي 595 00:48:43,671 --> 00:48:46,206 ...اينکه تو معشوق مقدر شده‌ي اوني 596 00:48:48,275 --> 00:48:51,312 .واقعا تقدير وحشتناکيه 597 00:49:12,132 --> 00:49:14,201 .بانو 598 00:49:20,674 --> 00:49:22,977 اتفاقي افتاده؟ 599 00:49:27,247 --> 00:49:33,153 .شما دوباره منو فريب داديد شاهزاده 600 00:49:33,153 --> 00:49:36,724 .شنيدم داريد به ميدون جنگ ميريد 601 00:49:36,724 --> 00:49:40,728 نيرو‌هاي نظامي نمي‌تونن کشاورزي و دامداري کنن 602 00:49:40,728 --> 00:49:43,497 بلکه بايد در ميدان جنگ مبارزه کنند 603 00:49:43,497 --> 00:49:47,334 و در اين راه کشته يا اسير مي‌شند 604 00:49:47,334 --> 00:49:49,336 .بانو 605 00:49:49,336 --> 00:49:52,539 شنيدم اونها پوست سر رو مي کنن و مغز رو از توش درميارن 606 00:49:52,539 --> 00:49:56,844 تمام روز فقط از وحشي‌گري و ترسناکي 607 00:49:56,844 --> 00:49:58,245 اين مردم شنيدم 608 00:49:58,245 --> 00:50:03,250 کي بوده؟ کي باعث شده اينطوري از ترس بلرزي؟ 609 00:50:03,250 --> 00:50:05,519 خود شما 610 00:50:07,254 --> 00:50:10,190 .اول بهم نگفتي کي هستي 611 00:50:10,190 --> 00:50:13,293 بعدش ازم خواستي همسرت بشم 612 00:50:13,293 --> 00:50:18,198 و پشت سرم برنامه ريختي که ترکم کني و به ميدون جنگ بري؟ 613 00:50:18,198 --> 00:50:21,535 اينطوري نيست- پس نميري؟- 614 00:50:22,803 --> 00:50:25,839 قرار نيست به اون جنگ بري؟ 615 00:50:30,911 --> 00:50:33,647 کاملا متوجه شدم 616 00:50:33,647 --> 00:50:39,420 بالاخره فهميدم که چقدر براي شما بي ارزشم شاهزاده 617 00:50:44,491 --> 00:50:47,027 !بانو 618 00:50:47,027 --> 00:50:51,432 حتما تا حالا از يه نفر ديگه شنيده 619 00:50:51,432 --> 00:50:54,601 .بايد اول از خودتون مي شنيد 620 00:51:03,644 --> 00:51:06,346 !بانوي من 621 00:51:15,122 --> 00:51:18,692 من واقعا برات هيچي نيستم؟ 622 00:51:18,692 --> 00:51:19,927 .اينطوري نيست 623 00:51:19,927 --> 00:51:23,897 اگه بهت بگم نرو، نميري؟ 624 00:51:26,667 --> 00:51:30,437 پس قبل از رفتن باهام ازدواج کن 625 00:51:32,139 --> 00:51:35,676 .به عنوان همسرت منتظر مي مونم 626 00:51:38,879 --> 00:51:41,648 اجازه بده وقتي برگشتم ازدواج کنيم 627 00:51:41,648 --> 00:51:44,952 .برات هديه اي از پيروزي ميارم 628 00:51:44,952 --> 00:51:48,288 اينُ مي گم چون ممکنه نتوني برگردي 629 00:51:48,288 --> 00:51:50,124 !پس نرو 630 00:51:50,124 --> 00:51:52,893 هرطور شده زنده برمي‌گردم 631 00:51:55,195 --> 00:51:58,332 .زندگي من متعلق به توئه 632 00:51:58,332 --> 00:52:03,036 .حتي يه لحظه هم فراموش نمي‌کنم که تو منتظرم هستي 633 00:52:03,036 --> 00:52:06,540 نمي تونم ازت بخوام که نري يا اول باهام ازدواج کني 634 00:52:06,540 --> 00:52:10,110 چرا به هيچ کدوم از درخواست هام گوش نمي کني؟ 635 00:52:11,578 --> 00:52:19,953 من فقط مي خواستم به عنوان همسر تو زندگي کنم 636 00:52:19,953 --> 00:52:25,826 اما، قبلا از اينکه لي هي، مَرد تو باشم 637 00:52:25,826 --> 00:52:30,697 شاهزاده ي بزرگ اين کشور، اون سونگ ام 638 00:52:34,668 --> 00:52:38,839 اگه وظايفم رو رد مي کردم و به سمت تو مي دويدم 639 00:52:38,839 --> 00:52:41,842 نمي تونستم باقي عمرم رو با غرور زندگي کنم 640 00:52:41,842 --> 00:52:48,081 لطفا تا وقتي که وظيفه ام رو انجام بدم و به سلامت برگردم، منتظرم برگردم 641 00:53:08,368 --> 00:53:13,640 وظيفه‌ي تو در اين نبرد حتي از پيروزي بر وحشي‌ها مهم تره 642 00:53:13,640 --> 00:53:18,111 .بايد از شاهزاده اون سونگ محافظت کني 643 00:53:18,111 --> 00:53:23,450 اون تنها کسيه که مي تونه ما رو از شر سَم شاهزاده ي جين يانگ محافظت کنه 644 00:53:23,450 --> 00:53:26,587 ازت خواهش مي کنم برادر. شاهزاده اون سونگ بايد زنده بمونه 645 00:53:26,587 --> 00:53:28,255 تا ما بتونيم زنده بمونيم 646 00:53:28,255 --> 00:53:30,591 نگران نباشيد اعلياحضرت 647 00:53:30,591 --> 00:53:35,996 مگه نميدونين من کيم؟ من پسر مرَديم که باعث شد وحشي‌ها سال ها از ترس به خودشون بلرزن 648 00:53:35,996 --> 00:53:38,966 منطقه ي مرزي محل بازي من بوده 649 00:53:38,966 --> 00:53:43,203 براي محافظت از جان شاهزاده اون سونگ از هيچ کاري فروگزار نمي‌کنم 650 00:53:43,203 --> 00:53:49,643 لطفا خواهرت رو ببخش. من بايد اول از فرزندم مراقبت کنم 651 00:53:49,643 --> 00:53:54,481 واسه همين اين درخواست رو مي کنم و تو رو به ميدون جنگ مي فرستم 652 00:54:01,688 --> 00:54:04,391 مي خواي به ميدون جنگ برم؟ 653 00:54:04,391 --> 00:54:06,860 .چرا من؟ من که سرباز نيستم 654 00:54:06,860 --> 00:54:09,229 من يه دانشجوي بي نام و نشون ِسونگيونگ وانگم 655 00:54:09,229 --> 00:54:11,898 پس مي خواي من برم؟ 656 00:54:11,898 --> 00:54:15,736 .پدر، شما هم نمي تونيد بريد 657 00:54:20,974 --> 00:54:22,276 چرا پسرم رو مي زني؟ 658 00:54:22,276 --> 00:54:23,877 جدا چرا داري اين کارو مي کني؟ 659 00:54:23,877 --> 00:54:26,580 حتي اعضاي خاندان سلطنتي هم دارن اسم مي نويسن 660 00:54:26,580 --> 00:54:28,849 دو تا مرد توي اين خانواده هست 661 00:54:28,849 --> 00:54:30,917 حداقل يکي از ما بايد اسم بنويسه 662 00:54:30,917 --> 00:54:34,554 پدر، شهرت خانوادگي مهمتر از زندگيه؟ 663 00:54:34,554 --> 00:54:37,891 .براي افسر ارشد سلطنتي شهرت مهمتر از زندگيه 664 00:54:37,891 --> 00:54:40,594 .اگه به خاطر بيماري پادشاه نبود خودم مي رفتم 665 00:54:40,594 --> 00:54:44,231 من اگه بخوامم محض احتياط نمي تونم برم 666 00:54:44,231 --> 00:54:47,100 نمي دونم در نبودم ممکنه چه اتفاقاتي بيفته 667 00:54:47,100 --> 00:54:48,702 !هيچ کدومتون نمي تونه بره 668 00:54:48,702 --> 00:54:52,739 .براي من جون خانواده ام مهمتر از شهرت خانوادگيه 669 00:54:52,739 --> 00:54:55,909 بدون اجازه‌ي من توي اين خانواده هيچکس نمي تونه بره 670 00:54:55,909 --> 00:54:59,246 !خداي من 671 00:55:23,837 --> 00:55:27,741 مي‌خواستي منو اينجا ببيني؟ 672 00:55:27,741 --> 00:55:31,945 .کاري هست که بايد اينجا با تو انجام بدم 673 00:55:33,180 --> 00:55:37,818 .هرچي ميخواي بهم بگو 674 00:55:37,818 --> 00:55:44,424 ميخوام اسب سواري کنم. مثل گذشته...با شما اعليحضرت 675 00:55:44,458 --> 00:55:47,761 چيز ديگه اي نيست؟ 676 00:55:55,369 --> 00:55:59,940 ...من، سونگ جا هيون، با شاهزاده ي بزرگ کشور 677 00:56:05,779 --> 00:56:14,388 من، سونگ جا هيون، همسر مقدر شده ام، لي هي رو ملاقات کردم، و تا زماني که اين زندگي به پايان برسه 678 00:56:14,388 --> 00:56:19,059 بعد از به پايان رسيدن اين زندگي و حتي بعد از پايان زندگي هاي بعديمون 679 00:56:20,026 --> 00:56:24,498 من، لي هي، سونگ جا هيون رو به عنوان همسرم ملاقات کردم 680 00:56:24,498 --> 00:56:29,569 قسم مي خورم که او را با تمام قلبم دوست بدارم و بهش عشق بورزم 681 00:56:29,569 --> 00:56:33,540 .در مقابل بودا قسم مي خورم 682 00:56:53,927 --> 00:57:01,735 با اينکه تو اين دنيا هيچکي نمي دونه ما الان متاهليم 683 00:57:01,735 --> 00:57:09,176 با اينکه من الان دارم ترکت مي کنم اما وقتي برگشتم حتي يک ثانيه هم ازت جدا نمي شم 684 00:57:12,546 --> 00:57:18,351 وقتي آفتاب طلوع يا غروب کنه، چه ماه باشه يا پشت ابرها پنهون باشه 685 00:57:18,351 --> 00:57:26,126 .حتي وقتي باروني باشه يا باد بوزه من در کنارت خواهم بود 686 00:57:28,829 --> 00:57:31,898 ما هر سه وعده غذاي روزانه را در کنار هم مي خوريم 687 00:57:31,898 --> 00:57:36,102 در کنار هم چاي خوب مي نوشيم و ياد مي گيريم چطور بنوشيم 688 00:57:38,071 --> 00:57:42,876 وقتي گل ها شکوفه کنند با هم بهشون نگاه مي کنيم و وقتي همه چيز يخ بزنه روي يخ ها سر مي خوريم 689 00:57:42,876 --> 00:57:47,848 چه اتفاق شادي باشه چه غمگين، با هم انجامش ميديم 690 00:58:11,438 --> 00:58:16,443 فراموش نکن که من منتظرتم 691 00:58:17,577 --> 00:58:23,016 # اشک هام درنميان # 692 00:58:24,084 --> 00:58:29,389 # حتي نمي تونم بخندم # 693 00:58:30,724 --> 00:58:36,062 # تنهايي هام تلنبار شدند # 694 00:58:37,297 --> 00:58:41,234 # همه چيز شکسته شده # 695 00:58:43,904 --> 00:58:49,276 # سعي مي کنم درستش کنم # 696 00:58:50,377 --> 00:58:55,382 # هيچ کاري از دستم برنمياد # 697 00:58:55,382 --> 00:59:02,355 # به خاطر تو پوسيده شده # 698 00:59:03,557 --> 00:59:06,593 # من با خودم چي کار کنم؟ #. [الهه معبد مهرباني] 699 00:59:06,593 --> 00:59:10,230 چيزي نيست. کثيفه 700 00:59:10,263 --> 00:59:16,770 # چون نفسم بالا نمياد # 701 00:59:16,770 --> 00:59:24,544 # حس نااميدي مي کنم چون نفسم بالا نمياد # 702 00:59:24,544 --> 00:59:31,518 # هرچقدرم که بزنم تا زماني که کبود شم # 703 00:59:31,518 --> 00:59:36,456 # تو تمام قلبم رو تصاحب کردي # 704 00:59:36,456 --> 00:59:43,063 # عشق خيلي بي رحمه # 705 00:59:43,063 --> 00:59:50,870 # چرا اينقدر قلبم رو به لرزه مي اندازي # 706 00:59:50,870 --> 00:59:58,211 # اينکه چقدر دردناکه، اين عشق بي رحم # 707 00:59:58,211 --> 01:00:03,917 # تو هنوز نمي دوني # 708 01:00:09,255 --> 01:00:11,257 !ترسونديم 709 01:00:14,794 --> 01:00:15,729 کوت‌دان 710 01:00:15,729 --> 01:00:19,232 چيه؟ گشنه‌اتون شده؟ 711 01:00:19,232 --> 01:00:22,435 مي‌خواين يه چيزي واستون بيارم؟ يا آب مي‌خواين؟ 712 01:00:22,435 --> 01:00:25,605 مي دوني که فردا دارم ميرم؟ 713 01:00:25,605 --> 01:00:29,909 .بله مي دونم. قراره تو نيروهاي اعزامي ارتش باشي 714 01:00:29,909 --> 01:00:33,747 ازاونجايي که فکر مي کردم بعد از اينکه رفتم ممکنه ديگه نبينمت ... همه ي شهامتم رو جمع کردم 715 01:00:33,747 --> 01:00:36,182 چرا دوباره همديگه رو نبينيم؟ 716 01:00:36,182 --> 01:00:41,421 ادارم ميرم به جنگ. قراره به ميدون جنگ برم نمي دوني وحشي‌ها چقدر بيرحمند؟ 717 01:00:41,421 --> 01:00:44,391 ممکنه بميرم 718 01:00:44,391 --> 01:00:47,127 ارباب‌زاده. شما نمي‌ميريد 719 01:00:47,127 --> 01:00:52,065 درسته، از اونجايي که من شجاع و قويم به اين راحتي ها نمي ميرم 720 01:00:52,065 --> 01:00:57,170 اما بازم، توي جنگ هيچي مشخص نيست 721 01:00:57,170 --> 01:00:59,506 ارباب‌زاده - بله؟- 722 01:00:59,506 --> 01:01:03,576 شما يه آدم ترسو و بزدل هستين 723 01:01:03,576 --> 01:01:06,913 .به خط مقدم جنگ نزديک نشيد 724 01:01:06,913 --> 01:01:11,418 .اگه اون پشت پنهون شيد در امان مي مونيد 725 01:01:14,721 --> 01:01:19,292 تو واقعا در مورد من اشتباه فکر مي کني 726 01:01:19,292 --> 01:01:21,828 .من واقعا شجاعم 727 01:01:21,828 --> 01:01:25,465 اگه بي احتياطانه جلو بريد آسيب مي بينيد 728 01:01:25,465 --> 01:01:30,070 فقط بي سر و صدا قايم شيد و سالم برگرديد 729 01:01:30,070 --> 01:01:33,807 به هر حال، از اونجايي که آخرين شبمه مي خوام يه چيزهايي بهت بگم 730 01:01:33,807 --> 01:01:37,877 اوه، شما بايد صبح زود حرکت کنيد، زود باشيد بخوابيد 731 01:01:37,877 --> 01:01:42,515 اگه قرار باشه سفر طولاني اي داشته باشيد بايد خوب بخوابيد 732 01:01:46,319 --> 01:01:49,789 .من هنوز حرفم تموم نشده 733 01:02:02,936 --> 01:02:04,771 اينا رو بديدش به من. کمکتون ميکنم 734 01:02:04,771 --> 01:02:06,973 نه. با دست خودم انجامش ميدم 735 01:02:06,973 --> 01:02:10,944 پس نمي تونيد امروز تمومش کنيد، فردا وقتي بره 736 01:02:10,944 --> 01:02:12,645 مي خوايد مجبورش کنيد نصفش رو بپوشه؟ 737 01:02:12,645 --> 01:02:17,150 بايد به گره‌ي گره‌اش دعاي به سلامت برگشتن شاهزاده‌ي بزرگ رو اضافه کنم 738 01:02:17,150 --> 01:02:19,586 .منم مي تونم اين کارو بکنم 739 01:02:19,586 --> 01:02:22,422 اگه خودم انجامش ندم، دعام خالصانه نميشه 740 01:02:46,179 --> 01:02:49,115 فکر کردم ممکنه موقع خروج سربازها همديگه رو ببينيم 741 01:02:55,021 --> 01:02:57,557 اين شمشير پدر بزرگه 742 01:02:57,557 --> 01:03:00,393 اين گنجيه که به من داده شده بود 743 01:03:00,393 --> 01:03:03,897 ميخوام حالا که داري به ميدون جنگ ميري بدمش به تو 744 01:03:03,897 --> 01:03:08,535 .اين شمشير از تو مراقبت مي کنه 745 01:03:09,669 --> 01:03:12,639 اميدوارم از پادشاه و مادرمون مراقبت کنيد 746 01:03:13,973 --> 01:03:15,942 ...و همينطور 747 01:03:17,143 --> 01:03:19,345 .برادرزاده کوچولومون 748 01:03:20,880 --> 01:03:25,118 برادر، بهم اعتماد کن من به سلامت برمي گردم 749 01:03:25,118 --> 01:03:27,987 .من بايد مي‌رفتم 750 01:03:27,987 --> 01:03:29,923 .ميدونم 751 01:03:30,957 --> 01:03:33,059 هيچ خشمي تو دلت نيست؟ 752 01:03:33,927 --> 01:03:39,933 بيشتر از نگراني‌اي که با فرستادن تو به جنگ ممکن بود داشته باشم، نيست 753 01:03:39,933 --> 01:03:44,003 .خانواده همينه 754 01:03:44,003 --> 01:03:48,074 اگه تو خاندان سلطنتي به دنيا نيومده بوديم 755 01:03:49,108 --> 01:03:51,611 مي‌تونستيم واسه همديگه برادرهاي خوبي باشيم 756 01:03:51,611 --> 01:03:54,547 هنوزم مي تونيم رابطه ي خوبي داشته باشيم 757 01:03:55,515 --> 01:03:58,952 .مادامي که تو طمع بي جا نداشته باشي 758 01:04:56,075 --> 01:04:57,877 تو ار کدوم خانواده‌اي؟ 759 01:04:57,877 --> 01:05:03,549 من از خانه‌ي شاهزاده ي بزرگ يانگ آنم 760 01:05:03,549 --> 01:05:07,053 .من از خاندان افسر ارشدم 760 01:05:09,549 --> 01:05:22,053 ترجمه و زیرنویس ...::Niloo 1991 & M@hsa::... 760 01:05:23,549 --> 01:05:28,053 و کره فا Opus-SuB ‫ارائه ای مشترک از تیم ترجمه ‫OpusSub - @koreanFaOffice@ 764 01:05:28,741 --> 01:05:32,412 شاهزاده‌ي بزرگ: ترسيم عشق 765 01:05:32,412 --> 01:05:33,947 تو کي هستي؟ 766 01:05:33,947 --> 01:05:37,717 جاسوس وحشي‌هايي يا يه فراري که به برادرانش خيانت کرده؟ 767 01:05:37,717 --> 01:05:40,019 فکر مي کنم اون سونگ داره يه دخترُ قايم مي کنه 768 01:05:40,086 --> 01:05:41,821 اينجا يه زن هست؟ 769 01:05:41,821 --> 01:05:43,423 .همه چيز تقصير منه 770 01:05:43,423 --> 01:05:45,591 من هر تنبيهي برام در نظر بگيريد مي پذيرم 771 01:05:45,591 --> 01:05:48,661 کي يه زن قلبش رو به يه مرد مي بازه؟ 772 01:05:48,661 --> 01:05:53,866 دختر يکي يه دونه ات رو جايي گم نکن که راه نجاتي براش نباشه 773 01:05:53,866 --> 01:05:55,735 مي خواي با وحشي‌ها مذاکره کني؟ 774 01:05:55,735 --> 01:05:59,339 پس، خودت واسه مذاکره ميري؟ 775 01:05:59,372 --> 01:06:02,709 # هرچي رو هم که مقصر بدونم # 776 01:06:02,709 --> 01:06:07,013 # اما وقتي نگاه مي کنم فقط راه هاي دردناکي پيش رومه # 777 01:06:13,886 --> 01:06:16,923 Grand Prince: Drawing Love